
عکس بالا رو دیدی ؟
آیه رو خوندی ؟
حالا این عکس رو ببین ...
کلمات کلیدی :مباحث قرآنی
موضوع :
کلمات کلیدی :مباحث قرآنی
عکس بالا رو دیدی ؟
آیه رو خوندی ؟
حالا این عکس رو ببین ...
وَلِمَنْ خَافَ مَقَام رَبّه جَنَّتَانِ
فبأی آلاء ربکما تکذبان
و هرکه از مقام قهر و کبریایی خدا بترسد او را دو باغ بهشت خواهد بود
ای جن و انس کدامین نعمت های خدا را تکذیب می کنید؟
سوره الرحمن آیه های 46 و 47
اندازه بهشت آیه 133 سوره آل عمران آمده است
وَسَارِعُواْ إِلَى مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّکُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِینَ ?133?
و براى نیل به آمرزشى از پروردگار خود و بهشتى که پهنایش [به قدر] آسمانها و زمین است [و] براى پرهیزگاران آماده شده است بشتابید133
یوْمَ نَقُولُ لِجَهَنَّمَ هَلِ امْتَلَأْتِ وَتَقُولُ هَلْ مِنْ مَزِیدٍ«ق/30»
آن روز که [ما] به دوزخ میگوییم آیا پر شدی و میگوید آیا باز هم هست
البته مقیاس و اندازه برای جهنم و بهشت با مقیاسهای زمینی شاید درست نباشد ولی انچه مسلم است جهنم انقدر بزرگ است که قابل اندازه گیری نیست !
«صبر جمیل» به معناى «شکیبایى زیبا» است، و آن صبر و استقامتى است که برای خدا صورت گیرد و تداوم داشته باشد؛ یأس و ناامیدى به آن راه نیابد؛ و توأم با بیتابى، شکوه و آه و ناله نگردد. صبر جمیل؛ شکیبایى در برابر حوادث سخت و آزمایشهای سنگینی است که نشانه شخصیت و وسعت روح آدمى است.
صبر و بردباری از اوصاف برجسته پیام آوران الهی است که در بهرهمندی آنان از ولایت و رسالت تأثیرگذار بوده است.
صبر جمیل؛ صبرى است که پیامبران الهی در برابر اذیت و آزار مخالفان و مشرکان میدیدند؛ مشرکان و مخالفان آنان را ساحر و دروغگو میخواندند؛ بشارتهای آنان را تکذیب میکردند، اما آنان لب به شکوه باز نمیکردند.
مؤمنان کسانى هستند که در برابر حوادث هرگز پیمانه صبرشان لبریز نمىگردد، و سخنى که نشان دهنده ناسپاسى و کفران و بىتابى باشد بر زبانشان جارى نمى شود؛ صبر آنها، صبر زیبا و جمیل است.
همانگونه که بیان شد؛ صبر و بردباری از اوصاف برجسته پیام آوران و اولیای الهی است، اما برخی از آنان نمونه بارز شکیباییاند؛ نظیر صبر حضرت ایوب(ع) در برابر رنجهای فراوان، بیماریهای بسیار شدید که موجب شد تا خانواده و بستگان نزدیکش از او فاصله بگیرند، به گونهای که تنها ماند، نه یارای حرکت داشت و نه کسی بود تا او را کمک کند، اما هرگز لب به ناله و شکوه نگشود و جز به خدای متعال به کسی متوسل نشد.[1] شکیبایی حضرت ایوب در برابر حوادث و ناملایمات به اندازهای زیبا و برجسته است که در فرهنگ دینی ما «صبر ایوب» عنوان نمادینی شده که زبانزد خاص و عام است.
صبر یعقوب در فراق یوسف(ع)،[2] صبر پیامبر اسلام(ص) در برابر استهزاء و تکذیب و آزار مخالفان،[3] بویژه تحمل شرایط سخت محاصره در شعب ابیطالب، صبر امام علی(ع) به مدت 25 سال برای صیانت از کیان اسلام،[4] صبر امام حسین(ع) در روز عاشورا[5] و صبر زینب کبری(س) در برابر حوادث روز عاشورا، کوفه و شام.[6]
این نوع صبرها از مصادیق روشن صبر جمیل در تعالیم و آموزههای دینی ما است.
نکتهای که در این موضوع قابل دقت است، این است که اگر کسی سؤال کند در قرآن کریم در داستان حضرت یعقوب(ع) آمده است که وی در فراق یوسف آنقدر گریه کرد که چشمانش را از دست داد، آیا این بیتابی با صبر جمیل در تقابل نیست؟![7] پاسخ آن است که قلب انسان کانون عواطف است، جاى تعجب نیست که در فراق فرزند، اشک انسان جارى شود، این یک امر عاطفى است، آنچه در این مورد مهم است؛ آن است که انسان کنترل خویشتن را از دست ندهد و سخنی بر خلاف رضاى خدا نگوید و یا کاری بر خلاف خواست الهی مرتکب نشود.
از روایات استفاده مى شود همین اشکال را هنگامى که پیامبر اکرم(ص) در مرگ فرزندش ابراهیم اشک مىریخت به آنحضرت گرفتند که شما ما را از بی صبری نهى میکنید، اما خودتان اشک مىریزید؟! پیامبر در جواب فرمود: چشم مىگرید و قلب اندوهناک مىشود، ولى چیزى که خدا را به خشم آورد نمىگویم.[8]
[1]. ر. ک: جوادی آملی، عبد الله، سیره پیامبران در قرآن، ج 7، ص 73 – 74، مرکز نشر اسراء، قم، چاپ دوم، 1379ش.
[2]. «وَ جاؤُ عَلى قَمیصِهِ بِدَمٍ کَذِبٍ قالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَکُمْ أَنْفُسُکُمْ أَمْراً فَصَبْرٌ جَمیلٌ..»؛ و پیراهن او را با خونى دروغین (آغشته ساخته، نزد پدر) آوردند گفت: «هوسهاى نفسانى شما این کار را برایتان آراسته! من صبر جمیل (و شکیبایى خالى از ناسپاسى) خواهم داشت. یوسف، 18.
[3]. «فَاصْبِرْ صَبْراً جَمیلاً»؛ پس صبر جمیل پیشه کن. معارج، 5.
[4]. «فَصَبَرْتُ وَ فِی الْعَیْنِ قَذًى وَ فِی الْحَلْقِ شَجًا»، شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق، صالح، صبحی، ص 48، هجرت، قم، چاپ اول، 1414ق.
[5]. که در برابر انبوه مشکلات میفرمود: «إلهى رضى بقضائک لا معبود سواک»؛ صدر الدین شیرازى، محمد بن ابراهیم، شرح أصول الکافی، محقق، مصحح، خواجوى، محمد، ج 1، ص 96، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگى، تهران، چاپ اول، 1383 ش.
[6]. «فَقَالَ ابْنُ زِیَادٍ کَیْفَ رَأَیْتِ صُنْعَ اللَّهِ بِأَخِیکِ وَ أَهْلِ بَیْتِکِ فَقَالَتْ مَا رَأَیْتُ إِلَّا جَمِیلا»؛ ابن زیاد گفت کار خدا را نسبت به برادر و اهل بیتت چگونه دیدى، حضرت زینب فرمود: من جز زیبایى چیزى ندیدم. ابن طاووس، علی بن موسی، اللهوف على قتلى الطفوف، ترجمه، فهرى زنجانی، سید احمد، ص160، جهان، تهران، چاپ اول، 1348ش.
[7]. ر. ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 9، ص 351- 353، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1374ش.
[8]. حر عاملی، وسائل الشیعة، ج 3، ص 280، مؤسسة آل البیت علیهم السلام، قم، 1409ق. «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) فِی حَدِیثٍ قَالَ: لَمَّا مَاتَ إِبْرَاهِیمُ بْنُ رَسُولِ اللَّهِ (ص) هَمَلَتْ عَیْنُ رَسُولِ اللَّهِ (ص) بِالدُّمُوعِ ثُمَو قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) تَدْمَعُ الْعَیْنُ وَ یَحْزَنُ الْقَلْبُ وَ لَا نَقُولُ مَا یُسْخِطُ الرَّب».http://www.islamquest.net
...واتقوا الله یعلمکم الله...
اگر تقوا داشته باشید خداوند معلم شما می شود
از نظر اعتقادی قرآن انسانها را به سه دسته تقسیم می کند:
1- متقین (کسانی که ایمان به خدا و روز قیامت دارند و کارهای
نیکی مانند انفاق و برپا داشتن نماز را انجام می دهند)
2- کافران(کسانی که ایمان به خدا و روز قیامت ندارند.)
3- منافقان(ظاهرا خود را معتقد به خدا و روز قیامت نشان می دهند
ولی قلبا اعتقادی به این مسائل ندارند.)
وَلِلّهِ العِزَّهُ وَ لِرَسوُلِهِ وَ لِلمُومِنینَ
عزّت برای خدا و پیامبر او و مؤمنان است
سوره منافقون/آیه8
پس کسانی که بدنبال عزت و سربلندی از طریق نوکری بیگانگان هستند، به بیراهه میروند!
چند تا دانستنی قرآنی نوشتم
«لَیْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَکُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ لکِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ الْمَلائِکَةِ وَ الْکِتابِ وَ النَّبِیِّینَ وَ آتَى الْمالَ عَلى حُبِّهِ ذَوِی الْقُرْبى وَ الْیَتامى وَ الْمَساکِینَ» بقره آیه 177
نیکی (تنها) این نیست که به هنگام نماز صورت خود را به سوی مشرق و مغرب کنید بلکه نیکوکار کسی است که به خدا و روز رستاخیز و فرشتگان و کتاب آسمانی و پیامبران ایمان آورد و مال خود را با تمام علاقه ای که به آن دارد به خویشاوندان و یتیمان و از کارافتادگان و … انفاق کند… .
امید بخش ترین آیه
امام علی (ع)روزى رو به سوى مردم کرد و فرمود: به نظر شما امید بخش ترین آیه قرآن کدام آیه است ؟
بعضى گفتند آیه "ان الله لا یغفر ان یشرک به و یغفر ما دون ذلک لمن یشاء"
(خداوند هرگز شرک را نمى بخشد و پائین تر از آن را براى هر کس که بخواهد مى بخشد) سوره نساء آیه 48
امام فرمود: خوب است ، ولى آنچه من میخواهم نیست ،
بعضى گفتند آیه"و من یعمل سوء او یظلم نفسه ثم یستغفرالله یجد الله غفورا رحیما"
(هر کس عمل زشتى انجام دهد یا بر خویشتن ستم کند و سپس از خدا آمرزش بخواهد خدا را غفور و رحیم خواهد یافت) سوره نساء آیه 110
امام فرمود خوبست ولى آنچه را مى خواهم نیست
.بعضى دیگر گفتند آیه ..."قل یا عبادى الذین اسرفوا على انفسهم لا تقنطوا من رحمة الله ان الله یغفر الذنوب جمیعا انه هو الغفورالرحیم"
(اى بندگان من که دراثر گناه، بر خویشتن زیاده روی کرده اید، ازرحمت خدا مایوس نشوید در حقیقت خدا همه
گناهان را مى آمرزد که او خود آمرزنده مهربان است) سوره زمرآیه53
امام فرمود خوبست اما آنچه مى خواهم نیست !
بعضى دیگر گفتند آیه "و الذین اذا فعلوا فاحشة او ظلموا نفسهم ذکروا الله فاستغفروا لذنوبهم و من یغفر الذنوب الا الله"
(پرهیزکاران کسانى هستند که هنگامى که کار زشتى انجام مى دهند یا به خود ستم مى کنند به یاد خدا مى افتند،
از گناهان خویش آمرزش مى طلبند و چه کسى است جز خدا که گناهان را بیامرزد) سوره آل عمران آیه135
باز امام فرمود خوبست ولى آنچه مى خواهم نیست در این هنگام مردم از هر طرف اطراف امام گرد آمدند و همهمه کردند فرمود:
چه خبر است اى مسلمانان ؟ عرض کردند: به خدا سوگند ما آیه دیگرى در این زمینه سراغ نداریم .
امام فرمود: از حبیب خودم رسول خدا شنیدم که فرمود:
امید بخش ترین آیه قرآن این آیه است
"واقم الصلوة طرفى النهار و زلفا من اللیل ان الحسنات یذهبن السیئات ذلک ذکرى للذاکرین"سوره هود آیه 114
و فرمود: اى على! آن خدایى که مرا به حق مبعوث کرده و بشیر و نذیرم قرار داده یکى از شما که برمى خیزد براى وضو گرفتن، گناهانش از جوارحش مى ریزد، و وقتى به روى خود و به قلب خود متوجه خدا مى شود از نمازش کنار نمى رود مگر آنکه از گناهانش چیزى نمى ماند،
و مانند روزى که متولد شده پاک مى شود، و اگر بین هر دو نماز گناهى بکند نماز بعدى پاکش میکند،
آن گاه نمازهاى پنجگانه را شمرد و فرمود:
یا على جز این نیست که نمازهاى پنجگانه براى امت من حکم نهر جارى را دارد که در خانه آنها واقع باشد، حال چگونه است وضع کسى که بدنش آلودگى داشته باشد، و خود را روزى پنج نوبت در آن آب بشوید؟
نمازهاى پنجگانه هم به خدا سوگند براى امت من همین حکم را دارد.
حتما برین بخونین
«روز ق?امت ن?ک? ها?مان را به محبوب تر?ن فرد زندگ?مان نخواهیم داد !
اما مجبور م?شویم به کس? ن?ک? هایمان را بدهیم که از او متنفر بودیم و غ?بتش را کردیم!!!
گناه، خصوصا حق الناس، اوج حماقت است نه زرنگی!
زرنگی، بندگی خداست.
زرنگی های ما، همه نازرنگی است.
زغالهای خاموش را،
کنار زغالهای روشن میگذارند تا روشن شود...
همنشینی اثر دارد.
ما هم اگر کنار کسانی بشینیم،
نه فقط بیدار شدن از خواب سحر بلکه بیدار شدن
از خواب غفلت
سیری در آیه آخر سوره کهف
قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحى إِلَیَّ أَنَّما إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَمَنْ کانَ
یَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً
وَ لا یُشْرِکْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً (کهف/110)
بگو: همانا من بشرى همچون شمایم (جز اینکه) به من وحى مىشود که خداى شما خداى یگانه است. پس هر که به دیدار پروردگارش (در قیامت و به دریافت الطاف او) امید و ایمان دارد، کارى شایسته انجام دهد. و هیچ کس را در عبادت پروردگارش
قرآن چیست؟
قرآن مجموعه سخنان خداوند است
که توسط جبرئیل
(فرشته رابط میان خداوند و پیامبر)
بر قلب پیامبر (ص) نازل شده است.
شریک نسازد.
که روشنند و نورانیت و حرارتی دارند،
ما هم نورانیت و حرارتی میگیریم...
ماهم مثل زغال خاموشیم.
یکی از حرفهای جانسوز اهل جهنم این است:
"یا ویلتی لیتنی لم اتخذ فلانا خلیلا"
وای برمن...
ای کاش با فلانی رفیق نبودم و با او نمی نشستم،
او تاریک بود و مرا مثل خود تاریک کرد.
قران کریم سوره فرقان آیه28
کسی که می گوید: سر فلانی کلاه گذاشتم،
اشتباه می کند، بلکه فلانی سرش کلاه گذاشته است؛
چون حق بر گردن او پیدا کرده است.»
?? آیت الله بهاءالدینی
منبع:وبلاگ گروه سایبری عمار
سوال:
آیا مطالب قرآن قابل فهم برای مردم عادی
می باشد یا تنها قابل فهم دانشمندان است؟
قرآن می فرماید: ذالک الکتاب لا ریب فیه هدی للمتقین
این کتابی است که بدون هیچ ابهامی راهنما و هدایتگر تقواپیشگان است.
بدین ترتیب هرچه انسان حدود الهی را بیشتر رعایت کند امکان دریافت
هدایت را بیشتر فراهم کرده است.
|
![]() هر2هــــــــزارتا بازید هزارتومن پذیرش سفارش درقسمت نظرات |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
![]() |
خوب حاضرید بریم سراغ عکسا؟ برییییییییییم
.تا پست بعدی خداحافظ
ای
خدایا...!
گفتم: خسته ام، گفتی: لاتقنطوا من رحمة الله (زمر/53).
گفتم: هیچکسی نمیدونه تو دلم چی میگذره، گفتی: إنّ الله یحول بین المرء قلبه (إنفال/26).
گفتم: هیچکسی رو ندارم، گفتی: نحن أقرب إلیه من حبل الورید (ق/16).
گفتم: فراموشم نکردی؟، گفتی: فاذکرونی أذکرکم (بقره/152).
سوال 1- آیا درست است که شیعیان امام علی(ع) بدون حساب و کتاب وارد بهشت می شوند؟
پاسخ: در برخی اخبار آمده است که شیعیان اهل بیت(ع) محاسبه می شوند ولی کسانی که مسئولیت حسابرسی آنان را بر عهده دارند ائمه(ع) هستند که برای آنان تقاضای بخشش کرده و وارد بهشتشان می کنند. حدیثی که از امام رضا(ع) روایت می کنند از جمله ی این اخبار است:« اگر روز قیامت حسابرسی شیعیان را به ما محول کردند هر کس دادخواهی اش بین او و خدایش بود در امر او داوری می کنیم و خدا هم خواسته ی ما را اجابت می کند. هر که دادخواهی اش با مردم بود برای وی تقاضای بخشش می کنیم و مردم هم او را به ما می بخشند و هر که دادخواهی اش بین او و ما بود، ما از هر کس دیگری به بخشش شایسته تریم و از او در می گذریم.
سوال 2- چگونه به بالاترین درجات تشیع دست پیدا کنیم؟
پاسخ: رسیدن به بالاترین درجات تشیع، با تقوا، عمل صالح، پیروی از اهل بیت و مودت و ولایت آنان و برائت از دشمنان آنان، همچنین زنده نگاه داشتن دستوارت آنها و عمل بدان امکان پذیر است. دستوراتی که آنان به شیعیانشان در جمیع احوال فرمودند همچون تقیه و امثال آن... و همچنین ولایتمداری نسبت به فرزندان آنها و مواظبت نسبت به عبادات، دوری از گناهان و قدم نگذاشتن در وادی شبهات و امثال آن.
سوال 3- در روایات داریم که « هر کس چهل شبانه روز اعمالش را برای خدا خالص کند چشمه های حکمت بر قلب و زبانش جاری می شود» نشانه های رسیدن به این درجه از اخلاص چیست؟
پاسخ: روشی وجود دارد که عرفا برای رسیدن به اخلاص طی چهل روز از آن استفاده می کنند و عبارت است از: مشارطه( با خود شرط کردن)، مراقبة( نظارت بر اعمال) و محاسبه(از خود حساب کشیدن).
کسی که می خواهد به این مقام ستایش شده دست یابد، باید هر صبح با خودش شرط کند که گناهی انجام ندهد یا از برخی مکروهات دوری کند. سپس از صبح تا شام بر نفس خود نظارت کند و هنگامی که سر بر بالین نهاد خود را محاسبه کند پس اگر در پایبندی به شرط هایش موفق بود حمد خدای را به جا آورد و اگر در شرطش خللی وارد شد استغفار کند و از صبح دیگر که برمی خیزد مجدانه در رعایت شرط بکوشد. پس چهل روز متوالی این کار را انجام دهد امید است کسی که به این شروط پایبند است به مقام محمودی که در نظر داشت برسد و شایسته است هدفش از این اعمال کسب رضای خدا باشد نه تنها رسیدن به درجاتی از علم و حکمت